احوال شخصیه اموری است که وضعیت شخص را در رابطه با خانواده و کشور معین و مشخص میکند
. در قدیم آزاد و برده بودن نیز جزء احوال شخصیه محسوب میشد. امور مزبور شامل تابعیت و جنسیت (ایرانی یا خارجی. زن یا مرد. صغیر یا کبیر، مجرد یا متاهل و غیره) شخص است که تحت تاثیر وقایع اربعه یا چهارگانه (ولادت، ازدواج، طلاق و فوت) قرار میگیرد.
باید توجه نمود که احوال شخصیه از اهلیت متفاوت میباشد زیرا اهلیت توانائی شخص برای دارا شدن حق و اعمال آن است حال آنکه در احوال شخصیه باین توانائی توجه نمیشود. البته احوال شخصیه در مواردی موثر در اهلیت میباشد ولی عکس این موضوع واقع نیست. مثلاً سن که از احوال شخصیه است در اهلیت تاثیر دارد لکن جنون که راجع است به اهلیت اثری در احوال شخصیه فرد ندارد. هر شخص الزاماً دارای احوال شخصیه است ولی ممکن است شخص بطور کامل یا ناقص فاقد نوعی اهلیت باشد. احوال شخصیه از اوصاف یا خصوصیاتی نیست که قابل اسقاط یا قابل معامله باشد.
ذیلاً به اختصار راجع بنام و وضع خانوادگی ـ اهلیت ـ اقامتگاه و تابعیت که از احوال شخصیه محسوب میشود مطالبی درج میگردد.
اول ـ نام ـ نام تعیین کننده هویت شخص میباشد و یکی از خصوصیاتی است که افراد را در جامعه از یکدیگر متمایز مینماید. معمولاً نام از دو جزء (نام شخص و نام خانوادگی) تشکیل میشود. طبق ماده 997 قانون مدنی "هرکس باید دارای نامخانوادگی باشد". نامخانوادگی مشترک بین اعضاء خانواده میباشد و از طریق پدر به فرزندان و نسلهای بعدی منتقل میگردد.
تبصره ـ قرابت
واحد اولیه اجتماع پس از فرد، خانواده میباشد که مجموعهای متشکل از اشخاص حقیقی است. هر یک از افراد از طریق رابطهای که اصطلاحاً قرابت یا خویشاوندی نامیده میشود با افراد دیگر اجتماع پیوند و نزدیکی دارد. قرابت از سبب (قرابت نسبی) یا نکاج (قرابت سببی) و یا رضاع (قرابت رضاعی) حاصل میشود. قرابت سببی رابطهای است که دو شخص را مستقیماً (مانند والدین یا اولاد) یا با واسطه شخص یا اشخاص دیگر (مانند رابطه برادر با خواهر) پیوند میدهد قانون مدنی به پیروی از فقه اسلامی قرابت نسبی را به سه طبقه منقسم نموده است.
قرابت سببی از طریق ازدواج بین دو نفر که ممکن است با یکدیگر رابطه نسبی نداشته باشند نتیجه میشود. قرابت رضاعی عبارت از خویشاوندی بین دو نفر در اثر شیر خوردن یکی از دیگری و یا شیر خوردن دو نفر از یکنفر حاصل میشود.
قرابت بین فرد با والدین و اجداد یا اولاد را قرابت در خطا مستقیم مینامند که ممکن است صعودی (فرزند با والدین و اجداد) یا نزولی (والدین یا اولاد و اولاد اولاد) باشد.
قرابت فرد با سایر افراد مانند برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله و غیره را قرابت در خط اطراف گویند.
برای تعیین حقوق و تکالیف اقارب و یا موانع در پارهای اعمال حقوقی نظیر الزام به انفاق، قبول شهادت، منع نکاح یا اقارب و غیره قرابت را به درجاتی تقسیم کردهاند.
آثار حقوقی بر قرابت مشروع مترتب میگردد.
دوم ـ اهلیت ـ ماده 958 قانون مدنی میگوید "هر انسان متمتع از حقوق مدنی خواهد بود لیکن هیچکس نمیتواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد." بنابراین اهلیت بر دو نوع است اهلیت تمتع و اهلیت استیفا یا اجرا.
یک ـ اهلیت تمتع قابلیت داراشدن حق و مورد تکلیف قرار گرفتن است. این اهلیت اصولاً از زمان تولد شخص آغاز میشود و تا لحظه فوت وی ادامه مییابد ماده 956 قانون مدنی میگوید "اهلیت برای دارابودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود". استثنائاً حمل در صورتیکه زنده متولد شود از حقوق مدنی متمتع میگردد. ماده 875 قانون مدنی که شرط وراثت را زنده متولد شدن حمل موجود در حین فوت مورث میداند ناظر بر همین امر است.
2ـ اهلیت استیفا یا اجرا قابلیت فرد برای اجرای حق یا قبول تعهد میباشد. برخلاف اهلیت تمتع که صرف وجود انسان این قابلیت را ایجاد میکند، در اهلیت استیفاد استعداد شخص از نظر روحی و جسمی برای امکان برخورداری از آن مورد نظر است. ماده 1207 قانون مدنی سه دسته از اشخاص را فاقد اهلیت استیفا در مورد اموال و حقوق مالی خود دانسته و میگیود "اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
1ـ صغار
2ـ اشخاص غیر رشید
3ـ مجانین
لازم به یادآوری است که قانونگذار ممنوعیت اجرای حق و یا قبول تعهد در مورد پارهای اشخاص را در جهت حمایت حقوق همان اشخاص (محجورین) یا بنا به مصالح اجتماعی مقرر داشته است. بهمین جهت ملاحظه میشود که در موارد خاصی صراحتاً استیفای حق یا قبول تعهد برای گروهی از محجورین تجویز شده است. در مورد محجورین با واسطه ولی یا قیم حق یا تعهد استیفا یا اجرا میگردد.
ماده 959 قانون مدنی در جهت حمایت از شخصیت افراد مقرر میدارد "هیچکس نمیتواند بطور کلی حق تمتع یا حق اجراء تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند" مانند اینکه شخصی حق ازدواج کردن را از خود سلب نماید اعم از اینکه این امر برای مدت معین باشد یا مادامالعمر.
سوم ـ اقامتگاه
اقامتگاه امری فرضی و قراردادی است و منظور از آن نقطه یا محلی جغرافیائی است که شخص یا آن نقطه با محل بجهتی از جهات مرتبط میشود. ماده 1002 قانون مدنی اقامتگاه هر شخص در محلی میداند "که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود".
ماده 590 قانون تجارت تعریف دیگری از اقامتگاه بدست میدهد. برای اطلاع بیشتر به تالیفات حقوق تجارت مراجعه شود.
مؤلفین اقسام اقامتگاه را به اقامتگاه اجباری یا قهری، اختیاری و انتخابی منقسم نمودهاند. اقامتگاه اجباری یا قهری آنست که بنا به اراده و خواست. شخص قابل تغییر نیست و حکم آن را قانونگذار مقرر داشته است مانند اقامتگاه زن شوهردار، محجور، مامورین دولت، افراد نظامی و خدمه موضوع مواد 1005 تا 1009 قانون مدنی. اقامتگاه اختیاری یا عام یا حقیقی محلی است که شخص باراده اختیار میکند مانند اقامتگاه اشخاص کبیر، منظور از اقامتگاه انتخابی یا اقامتگاه خاص یا قراردادی محلی است که شخص ضمن قرارداد معین یا در مورد خاص انتخاب و اعلام مینماید.
چهارم ـ تابعیت
تابعیت نوعی رابطه حقوقی سیاسی و غیر مادی بین فرد یا یک کشور معین میباشد. گرچه اصولاً تابعیت از مباحث حقوق عمومی است. لکن مواد 976 تا 991 قانون مدنی نیز به این امر اختصاص یافته است.
تابعیت به طرق مختلف بدست میآید. گروهی از نویسندگان تابعیت را به تابعیت مبداء و تابعیت اشتقاقی تقسیم مینمایند.
تابعیت مبداء یا ذاتی آنست که از زمان تولد به شخص تحمیل میشود. تابعیت مبدا مبتنی بر اصل خون یا اصل خاک میباشد. منظور از تابعیت مبتنی بر اصل خون آنست که به فرزند حسب قانون کشور ذیربط تابعیت کشور متبوع پدر یا مادر تحمیل میگردد. حال آنکه در تابعیت مبتنی بر اصل خاک، فرد تابعیت کشوری را مییابد که در قلمرو آن کشور متولد شده باشد.
تابعیت اشتقاقی یا اکتسابی تابعیتی است که پس از تولد در اثر عمل حقوقی شخص یا نماینده قانونی وی ممکن است تحصیل شود مانند تحصیل تابعیت بر اثر ازدواج با تبعه خارجی و یا در اثر سکونت مدت معین در کشور خارجی و یا تابعیت زن و اولاد صغیر شخص وفق مقررات ماده 984 قانون مدنی (تابعیت تبعی)